جدول جو
جدول جو

معنی کشیده قد - جستجوی لغت در جدول جو

کشیده قد
(کَ / کِ دَ / دِ ق دد)
بلندبالا. درازاندام. بلنداندام. بلندقامت. کشیده قامت. کشیده اندام. (یادداشت مؤلف). قامت رسا. آخته بالا: از این کشیده قدی، گشاده خدی، لاغرمیانی. (سندبادنامه ص 237)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کشیده زدن
تصویر کشیده زدن
سیلی زدن، ضربه ای با کف دست و انگشتان به صورت کسی زدن، چک زدن، توگوشی زدن، لت زدن، تپانچه زدن، کاز زدن، سرچنگ زدن، صفعه زدن، صفع
فرهنگ فارسی عمید
(کَ / کِ دَ / دِ تَ)
درازتر. طویل تر:
درازترز غم مستمند سوخته دل
کشیده تر ز شب دردمند خسته جگر.
فرخی.
سرو سهیش کشیده تر شد
میگون رطبش رسیده تر شد.
نظامی.
صف صفدران از یمین و یسار
کشیده تر از کاکل و زلف یار.
ظهوری (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(رَ زَ دَ)
چک زدن. سیلی زدن. طپانچه زدن. تپانچه زدن. ذح ّ. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(رَ زَ کَ / کِ دَ)
انقباض. (یادداشت مؤلف) ، اقتیاد. انقیاد. (منتهی الارب) ، امتداد. (تاج المصادر بیهقی). ممتد گشتن. (یادداشت مؤلف). تمدد. (منتهی الارب) ، انجرار. منجر شدن. (یادداشت مؤلف) (تاج المصادر بیهقی) ، جذب شدن. (یادداشت مؤلف). انجذاب. (تاج المصادر بیهقی)
لغت نامه دهخدا
(کَ / کِدَ / دِ عَ)
ابله. احمق. گول. (ناظم الاطباء) (فرهنگ شعوری ج 2 ورق 249). بی وقوف. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(کَ / کِ دَ / دِ گَ)
زردوز. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از کشیده عقل
تصویر کشیده عقل
خرد رفته گول، ناآگاه احمق ابله، بی اطلاع نا آگاه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کشیده تر
تصویر کشیده تر
درازتر، طویلتر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کشیده شدن
تصویر کشیده شدن
ليتمّ رسمها
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از کشیده شدن
تصویر کشیده شدن
Outstretch
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از کشیده شدن
تصویر کشیده شدن
étendre
دیکشنری فارسی به فرانسوی
واحدی است به طول یک کشت که با آن ریسمانی به طول حدود دومتر
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از کشیده شدن
تصویر کشیده شدن
uitstrekken
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از کشیده شدن
تصویر کشیده شدن
প্রসারিত করা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از کشیده شدن
تصویر کشیده شدن
estender
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از کشیده شدن
تصویر کشیده شدن
ausstrecken
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از کشیده شدن
تصویر کشیده شدن
wyciągać
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از کشیده شدن
تصویر کشیده شدن
растягивать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از کشیده شدن
تصویر کشیده شدن
простягувати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از کشیده شدن
تصویر کشیده شدن
extender
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از کشیده شدن
تصویر کشیده شدن
پھیلنا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از کشیده شدن
تصویر کشیده شدن
ยืดออก
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از کشیده شدن
تصویر کشیده شدن
फैलाना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از کشیده شدن
تصویر کشیده شدن
kunyoosha
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از کشیده شدن
تصویر کشیده شدن
広げる
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از کشیده شدن
تصویر کشیده شدن
延伸
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از کشیده شدن
تصویر کشیده شدن
למתוח
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از کشیده شدن
تصویر کشیده شدن
estendere
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از کشیده شدن
تصویر کشیده شدن
merentang
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از کشیده شدن
تصویر کشیده شدن
펼치다
دیکشنری فارسی به کره ای